اپوخه (تعلیق) [= epoché] و فروکاست [= reduction]
تعلیق پدیدارشناختی، [ما را] از پذیرش جهان عینی به مثابه موجود، بازمیدارد، و بدینسان، این جهان را به طور کامل، از حوزه داوری بازمیدارد.[1]
ادموند هوسرل (1938-59)، ادراک عوام الناس را وضع طبیعی» مینامد. این اعتقاد که ذهن در جهان، مثل چیزی در یک ظرف یا مثل چیزی در میان چیزهای دیگر است بدون اینکه خودش نقشی داشته باشد، باوری ناشی از رویکرد طبیعی است؛ خواه دارندهی این اعتقاد، فردی عادی باشد یا دانشمند.[2] رویکرد طبیعی، متضمن تز یا عقیدهای ضمنی است که طبق آن من جهان را آنجا مییابم، و به مثابه موجود میپذیرم.[3] از نظر هوسرل، فیلسوف باید این رویکرد را رها کند و به رویکرد فلسفی درآید. در این رویکرد، از هر گونه حکمی راجع به جهان طبیعی خودداری میشود و جهان طبیعی به حال تعلیق» درآورده میشود و جهان به من»، فروکاسته» میشود، و سرانجام من محض» یا من استعلائی» است که سازنده کل جهان دانسته میشود.
ادامه مطلب
درباره این سایت